ابن فحد حلی

ابن فحد حلی

تولد و کودکی
سال 757 ق . بود و سالها از حملهوحشیانه مغول گذشته اما زخم آن همچنان باقی بود. شهرهای اسلامی به ویرانه تبدیلگشته بود ولی حله به تدبیر عالمان آن دیار از این حملات در امان مانده ، در آرامشینسبی به سر می برد.
حله اکنون یکی از شهرهای استان بابل است و در گذشته های دوربه آن جامعان می گفتند. این شهر را((سیف الدوله صدقه))یکی از پادشاهان آل مزید که از سلسله های شیعه بهحساب می آمدند در محل جامعان بنا نهاد و حله نامید. تا سال 547 حکومت حله به دستبنی مزید بود و پس از آن مدتی در دست عباسیان ، زمانی در قلمرو ایلخانان و هنگامیدر سیطره آل جلایر به حساب می آمد.
فارغ از هیاهوی دنیاپرستان در شهر حله درمنزل یکی از شیعیان بنام شیخ شمس الدین محمد بن فهد کودکی به دنیا آمد که نامش رااحمد نهادند. احمد در خانه ساده و زندگی باصفای شیخ شمس الدین محمد روحانی شیعه پابه جهان نهاد و رشد و نمو را شروع کرد.
بیشترین مدت حیات احمد بن محمد بن فهدحلی در زمان حکومت جلایریان بوده است . جلایریان از سال 740 تا سال 813 ق بر حلهحکومت می کردند. بنیانگزار این سلسله شیخ حسن چایلکانی بود که پس ‍ از او سلطاناویس و سپس سلطان حسین و سلطان احمد بر حله حکومت کردند. ابن فهد حلی 56 سال از مدت84سال حیات خود را در زمان آل جلایر بسر برده و در حله بوده است.
احمد کم کمرشد کرد و دوران کودکی را در حله پشت سر گذاشت و در خانواده شیعی خود و در پرتو مهرو محبت پدر و مادر هر روز تعلیمی تازه می یافت و جانش از زلال احکام اسلام درخانواده ای این چنین نوری تازه می گرفت پس از آن به سن تحصیل رسید و چون دیگرفرزندان حله به مکتب خانه رفت و خواندن و نوشتن را آموخت.[1]
چنانکه گفتیم به تدبیر عالمان حله حوزه علمیهحله و شهر از گزند مغول در امان مانده بود و اکنون که ابن فهد در سنین جوانی استیکی از حوزه های پر قدرت شیعی به حساب می آید. احمد بن فهد پس از فراگیری خواندن ونوشتن به حوزه علمیه حله رفته و تحصیل علوم اسلامی را شروع کرد. او جدی و مصمم بهدرس خواندن پرداخت و با تقوا و پرهیزگاری توفیق بیشتری برای ادامه تحصیل یافت.سالها می گذشتند و ابن فهد سخت مشغول تحصیل شده و دوره های علوم اسلامی را پشت سرمی گذاشت تلاش پی گیر و زحمت شبانه روزی از او عالمی بزرگ و فقیهی سترگ ساخت که درآسمان حله درخشید.
استادان
احمد بن فهد سالها در مکتباستادان خود علم و معرفت اندوخت و خود را به زیور صلاح و ادب آراست . استادان او دراین مدت عبارت بودند از:
1.علی بن محمد بن خازن حایری
2.شیخ احمد بن متوجبحرانی : او عالمی بزرگ و عارفی کامل ، مفسر و شاعر بوده است.
3.ضیاء الدینابوالحسن علی بن محمد بن مکی ، فرزند شهید اول
4.علی بن یوسف بن عبدالجلیلنیلی
5.بهاء الدین علی بن عبدالکریم بن عبدالحمید نسابه ، او از بزرگتریناستادان ابن فهد شمرده اند. وی شاعر و عالمی عامل و صاحب مقامات معنوی و کراماتبوده است.
6.سید جمال الدین بن اعرج حسینی
7.فاضل مقداد: از متکلمان بزرگشیعه.
8.جلال الدین عبدالله بن شرفشاه.
9.حسن بن ابی الحسن دیلمی : اوعارفی بلند مرتبه و از محدثان والا مقام امامیه بوده است . مشهورترین اثر او((ارشاد القلوب))است . گفته انداو در فقه و حدیث و عرفان و سیره نگاری نیز از مردان سرشناس شیعه بوده است.
10.نظام الدین علی بن عبدالحمید نیلی.[2]
معرفت قدسی
ابن فهد در محضر استادانش همگامبا علوم ظاهری و ابعاد علمی به پالایش روح و تهذیب نفس پرداخت و از معرفت الهی((در مکتب حقایق))و((پیش ادیب عشق))بهره ها برد وراهبری توانا شد. او در پرتو((مراقبت))و((محاسبت))فروغی تابناک یافت و زندگی اش نمونه یک موحد والاتبار شد.اوقاتش غرق در مشاهدات توحیدی و جذبات الهی می گذشت و به مقامی رسید که در وصفنگنجد. عارف کامل علامه میرزا علی آقا قاضی طباطبایی - استاد عرفان علامه طباطبائیو بسیاری دیگر از بزرگان - درباره اش چنین فرموده است:
سه نفر در طول تاریخعارفان به مقام «تمکن در توحید»[3]رسیده اند: سید بنطاووس ، احمد بن فهد حلی و سید مهدی بحرالعلوم - رضوان الله علیهم-.
شاگردان
در آن زمان حوزه علمیه حله جوششیخاص داشت و ابن فهد از نام آوران حوزه حله به شمار می آمد. او در مدرسه((زعیه))حلقه تدریس داشته وشاگردانی تربیت کرده است . در این جا به یاد کردی از آنان می پردازیم.
1.ابنطی مولف کتاب((مسائل ابن طی)):از شرح حال او چنین به دست می آید که وی بیشتر به موجبفزونی معرفت آن بزرگ شیفته و در خدمت ابن فهد بوده است.
2.ابن عشره : فقیهیوارسته بوده که از حالات روحی او بسیار نوشته اند او در پایان همر برای خود قبریفراهم آورد و پس از فوت در همان قبر دفن شد.
3.احمد بن محمد بحرانی
4.ابنراشد قطیفی
5.شیخ شمس الدین محمد حولانی عاملی
6.ظهیر الدین بن علی عینائیعاملی
7.شیخ عبدالسمیع بن فیاض اسدی
8.علی بن هلال جزائری او از بزرگتریناستادان محقق ثانی بوده است.
9.علی بن فضل بن هیکل
10.سید محمد بن فلاحموسوی حویزی
11.سید محمد نوربخش
12.شیخ مفلح بن حسن صیمری
13.عزالدینحسن بن احمد بن فضل مارونی عاملی
14.شمس الدین بن عزالدین بن ابی القاسمالحسینی.[4]

تالیفات
کتابهای ابن فهد نگارستانی استکه از قلم رنگ گرفته و مجموعه ای از کتب و رسایل را پدید آورده است . گنجینه ای کهدانشمندان بزرگوار شیعه در طول حیاتشان جمع آوری کرده اند میراثی پر ارج است کهباید آن را پاس ‍ داشت و تلاششان را ستود. در این میان حتی دشمنان نیز نتوانسته انداز مدح و ستایش اینان دم فرو بندند. و بلکه خود از آنها بهره فراوانی برده اند دراینجا به ذکر شماری از تالیفات ابن فهد می پردازیم.
1.الاوعیه و الفنوم
2.استخراج الحوادث (رساله فوق برداشتهایی است از حدیث حضرت امیر علیه السلام که در آنخبر حمله مغول به و ظهور سلسله صفویه داده شده است.)
3.اسرار الصلاه
4.بغیه الراغبین
5.تاریخ الائمه
6.التحصین فی صفات العارفین (این اثر یکی ازمتون ارزنده عرفانی است که در آن ضمن بررسی موضوع عزلت و گمنامی از دیدگاه معصومینآن را یکی از صفات نیک و از شرایط کمال دانسته است.)
7.الدر الفرید فیالتوحید
8.الدر النضید
9.رساله ای به اهل جزایر
10.رساله ای در فضیلتنماز جماعت
11.رساله ای مختصر در واجبات حج
12.شرح ارشاد علامه حلی
13.شرح الفیه شهید اول
14.شرح نفلیه شهید اول
15.عده الداعی و نجاح الساعی(این کتاب از مشهورترین آثار ابن فهد حلی و یکی از مهمترین کتابها در ادعیه و اخلاقاست . ابن فهد ابواب شش ‍ گانه کتاب را چنین تنظیم کرده است : ترغیب بر دعا، عواملاستجابت دعا، آداب و شرایط دعا کننده ، شیوه های دعا، ذکر، تلاوت قرآن.[5]
16.مصباح المبتدی و هدایه المقتدی
17.المقتصر من شرح المختصر
18.المهذب البارع (این کتاب شرح مختصر النافع محقق حلیاست و از مهمترین کتابهای فقهی ابن فهد به شمار می آید. فقها و دانشمندان عرصه فتوادر کتابهای فقهی خود از نظرات او و کتاب دقیق ، عمیق پربار وی یاد کردهاند.)
19.النجوم
زیبا نکته ای که در پایان تالیفات ذکر آن بجاست تلاش مداومو پویای این دانشمند و عارف شیعی قرن نهم است که تا دمادم مرگ به مجاهدت و تحقیق وتالیف پرداخته است . بخشی از کتابهایش نیمه تمام مانده و حتی برخی در میانه مطلبرها شده است . گویا مرگ را با آخرین مرکب قلم او قرابتی تمام بوده است . بعلاوه درمیان اندیشه های مکتوب او به دو عنصر نماز و دعا توجه خاصی شده است و چیزی در حدودیک سوم تالیفات ایشان در این باره است . این ریشه دریافته ها و نهفته های روح پاکاو دارد و نشان از درکی همراه با یافتن و مشاهده دارد.
سفر به جبل عامل
در سال 826 ق احمد به فهد سفریبه مناطق جبل عامل کرده او در این سفر 67 سال از عمرش گذشته و پس از تلاشها وزحمتها راهی این سفر گشته بود. در آنجا به روستای جزین رفته ، از فرزند شهید اولاجازه روایت دریافت کرد اینکه او چرا و چگونه به این سفر رفته ، مشخص نیست ولی شایدزیارت قبور پیامبران و حضور در نخستین قبله گاه مسلمین - بیت المقدس - و نیز دیداریاز عالمان آن دیار بخشی از اهداف سفر عارف حلی بوده است.[6]
کرامتی در باغ نقیب
ابن فهد در سالهای آخر عمر به کربلا هجرت کرد و در آن دیار خونرنگمرجعی پرنفوذ و والامقام یاد شده است . بررسی استفتاءات مختلفی از او شده نشانگروالایی موقعیت و منزلت وی در آن زمان است . او از زیارت سید الشهدا علیه السلام وفیوضات آن پاک بهره مند بوده ادب محضر را هرگز از دست نداد. عشق ، ادب و معرفت اونسبت به مقام نورانی ولایت او را به خضوعی غیر قابل توصیف واداشته بود. در این بارهگفته اند: ابن فهد هرگز زمین کربلا را به قضای حاجتش آلوده نکرد تا حرمت حرم را حفظکرده باشد و حریم آن پاک و معطر بماند.[7]آن معرفت کیش درکربلا برای اینکه اوقاتش در رابطه با مردم کمتر ضایع شود باغی داشت که به باغ نقیبعلویان معروف بود و در آن ، با تولید محصول پاکیزه ای که خود کشت می کرد زندگی میگذرانید. روزی در باغ بود که شخصی یهودی وارد شد و گفت : شما می گویید پیغمبرتانگفته عالمان امت من از انبیای بنی اسرائیل برترند؟ احمد بن فهد جواب داد. آری!یهودی گفت : نشانه این ادعا چیست ؟
موسای کلیم عصا را اژدها می کرد. در این حالابن فهد نیز بیلی که در دست داشت به زمین انداخت و بی درنگ ماری مهیب شد! سپس آن راگرفته دوباره به شکل بیل درآمد. یهودی گفت : شما از این نظر در رتبه آنان هستید (نهبرتر از آنان )، ابن فهد گفت : برای موسی چنین خطاب آمد((لاتخف))(نترس ) ولی مانترسیده ، آن را می گیریم. [8]
صدقه آبرو
نقل کرده اند که یکی از انسانهایالهی در خواب چنان دید که مجلسی با شکوه بر پاشده و همه عالمان شیعه در آن جمع اندولی ابن فهد حضور ندارد. در عالم خواب می پرسد پس ابن فهد کجاست ؟ می گویند او درمجلس انبیا مقام گزیده است ! آن عالم بزرگ مدتی بعد پس از دیدار با ابن فهد خوابشرا برای وی تعریف می کند. آنگاه می پرسد: شما چه کرده اید که خلوت نشین محفل انسگشته و در مجلس پیامبران جای گرفته اید؟ ابن فهد می گوید: آنچه مرا بدان مقامرهنمون شد این بود که فقیر بودم و پولی نداشتم تا به آن صدقه داده ، نیازمندی رادست گیرم . از همین رو مقام و آبرویم را صدقه دادم و از موقعیت خویش نیازمند رادستگیری کردم. [9]
جدال پیروز
در سال 840 ق در حالی که شیخ کامل حله 84 بهار را پشت سر گذاشته بوداز طرف حکمران بغداد میرزا اسپند برای مناظره با علمای اهل سنت به بغداد دعوت شد.اسپند میرزا پسر قرایوسف از امرای سلطان محمد جلایر بود. او و پدرش دوازده سال بربغداد و اطراف آن حکومت کردند. اسپند میرزا در سال 836 به حکومت بغداد رسید و اززمان انجام این مناظره چهار سال از ایام زمامداری اش گذشته بود. مجلس مناظره برپاشد و ابن فهد و عالمان شیعی در یک طرف و بزرگان اهل سنت در طرف دیگر به بحثنشستند. ابن مناظره ها پس از جدالی حساس در حضور سلطان به پایان رفت و ابن فهد حلیتوانست حقانیت تشیع را به اثبات برساند. بدین ترتیب اسپند میرزا حاکم بغداد مذهبشیعه ار اختیار کرده ، سکه به نام دوازه امام زد و مذهب شیعه را مذهب رسمی حوزهحکمرانی اش قرار داد.[10]
درحدیث دیگران[11]
مرغان رهیده از بند و پرستوهای عاشقی که تابی کرا نها پر کشیده درسرزمین دوست فرود آمده اند در وصف نگنجند، اما بی لطف نیست اگر نظر دیگران رادرباره آنان بنگریم . میرزا حسین نوری درباره ابن فهد می نویسد:
((صاحب مقامات عالی در میدان علم و عمل و دارنده خصال روحی وباطنی ای که در کمتر انسانی یافت می شود، جمال الدین احمد بن فهد حلی...))[12]و نیز عارف الهیمولی محمد تقی مجلسی در اجازه ای از او به عنوان((شیخربانی و عالمی صمدانی))[13]یاد می کند. آری ، او پاکباخته ای از دیارخوبیها بود که در وصف او گفته اند: شهرت وی در فضل و استواری نظر، ذوق ، عرفان ،زهد، اخلاق ، خوف و اشفاق به اندازه ای است که ما را از هر گونه تعریفی درباره اشبی نیاز می کند. او بین علوم معقول و منقول و نیز فروع و اصول دین جمعکرد و هر دورا به دست آورد... لفظ و معنی ظاهر و باطن را درک ... و علم و عمل را به بهترینشیوه در خود جمع کرده بود.[14]محقق تستری دربارهاش فرموده است:((شیخ با افتخار جلیل ، یگانه کامل ،نیک بختی که روشنایی مسلمین و راهنمایی مومنین بود، عالمی که پیشوای به وحدترسیدگان و دلیر عرصه های مناظره با مخالفین و دشمنان بود. الگوی عابدان و نادرهعارفان و زاهدان ، پدر فضایل و نیکیها، جمال الدین احمد بن محمد بن فهد حلی قدسالله روحه)). [15]
غروب
سرانجام سال 841 ق فرا رسید و ازعمر احمد بن فهد 85 سال گذشته بود و آخرین لحظات زندگی شیخ بود. او مشتاق دیدار بیپرده دوست ، آماده پرواز شده ، بال گشود و غبار طبیعت را از روح خود زدوده چشمدوستان در فراق شیخ ترانه جدایی سرداد و گلاب اشک را مویه کرد. دوستداران شیخ جنازهرا بر گرفته ، در میان اندوه مومنان تا باغ نقیب علویین کربلا تشییع کرده ، به خاکسپردند.
آرامگاه آن مرد نامی از همان ابتدا مورد توجه مومنان و عالمان بود. نقلکرده اند آقا سید علی طباطبایی (مولف کتاب((ریاضالمسائل)))بر زیارت قبر او مداومت داشته است.[16]قبر او اکنون در مدرسه ای از مدارس علوم دینیقرار دارد و زیارتگاه عام و خاص است.
((یادش جاودانباد و اندیشه و عملش اسوه زندگی ها))
والسلام





--------------------------------------------------------------------------------

[1]تاریخ الحله ، شیخ یوسف کرکوش ، نشر شریف رضی قم ، ج 1 و 2.

[2]ریحانه الادب ، میرزا محمد علی مدرس تبریزی ، ج 8، ص 193 و المهذبالبارع ، ابن فهد حلی ، تصحیح شیخ مجتبی عراقی ج 1، ص 18 و 19.

[3]تمکن در توحید که یکی از اصطلاحات عارفان است یعنی سالک بسوی خدابه توحید - که بالاترین سیر و کمال انسان است - برسد و حالات او در توحید خدایسبحان همیشگی ، پیوسته و دائمی باشد که این استقرار و ثبوت در توحید را تمکن درتوحید حضرت حق گویند

[4]طبقات اعلام الشیعه ، آقا بزرگتهرانی ، ج 4، بخش الضیاء اللامع فی القرن التاسع و بحار الانوار، علامه مجلسی ، ج104و 105 (اجازات بحار)



[5]استاد علامه حسن زاده آملیفرموده اند: طلایی که می خواهند در دعا دقت و تامل کنند در خدمت استادی اهل صفاکتابهای دعا را بدین ترتیب درس بگیرند: اول مفتاح الفلاح شیخ بهایی ، دوم عدهالداعی ابن فهد حلی ، سوم قوت القلوب ابوطالب مکی ، چهارم اقبال الاعمال سید بنطاووس

[6]تعلیقه امل الامل ، میرز عبداللهافندی اصفهانی ، چاپ کتابخانه آیت الله مرعشی قم ، ص 94 و 95

[7]تعلیقه امل الامل ، میرزا عبدالله افندی اصفهانی ، چاپ کتابخانهآیت الله مرعشی قم ، ص 94 و 95

[8]ترجمه عده الداعی ، حسین فشاهی ،چاپ کتابفروشی جعفری مشهد، 1379 ق ، ص 8.

[9]تفسیر حمد و بقره شیخ محمد حسین اصفهانی ، چاپ سنگی 1317 ق ، ص199و 200.

[10]مجالس المومنین ، قاضی نوراللهشوشتری ، اسلامیه 1354، ج 2، ص 368 - 370.



[11]در زمان ابن فهد حلی دانشمندی دیگر با همین نام می زیسته است کههمنامی این دو عالم موجب اشتباهاتی شده است . نام هر دو ابن فهد است . هر دوشاگردان((ابن متوج))و هردو شرحی بر((ارشاد))علامهحلی نوشته اند اما یکی اهل حله است و دیگری اهل((احساء))از روستاهای حله . شرحارشاد ابن فهد احسایی نامی دیگر دارد. ابن فهد حلی از معلمان اخلاق و سیر و سلوکاست و جوششی در معرفت و اخلاق داشته ولی ابن فهد احسایی تنها در فقه استاد بوده است،((فهد))نام جد ابن فهدحلی است و نام ابن فهد، احسایی ، ترجمه روضات الجنات ، محمد باقر ساعدی ، اسلامیه1356، ج 1، ص 109 و 110.