شیخ محمد حسن نجفی

شیخ محمد حسن نجفی

عنوان : محمد حسن نجفی؛ صاحب جواهر الکلام
تاریخ : 1387/05/13
کلمات کلیدی : محمد حسن نجفی، صاحب جواهر، جواهر الکلام
نوع مقاله : پژوهشی
موضوع مقاله : تاریخ اسلام
نویسنده : کریم حسنی

شرح زندگانی:
یکی از فقهای نامدار و جاودان شیعه، محمدحسن نجفی، صاحب کتاب «جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام» می‌باشد. جد سوم ایشان، شیخ عبدالرحیم شریف، از اصفهان راهی نجف و در آنجا ساکن می‌شود. پدرش «محمدباقر نجفی» و مادرش از سادات آل حجاب (قبیله‌ای ساکن در اطراف شهر حله) بود.
بدین ترتیب او در خانواده‌ای عالم و متدین پرورش یافت.[1]
سال تولدش بطور دقیق مشخص نیست، اما می‌توان از روی قراین و شواهدی، حدود سالهای 1202هـ در نجف تخمین زد. تحصیلات مقدماتی را نزد اساتیدی چون؛ شیخ حسن، شیخ قاسم آل محی الدین و سید حسین شقرایی عاملی فرا گرفت. و سپس از محضر بزرگانی مثل سید محمد جواد عاملی (صاحب مفتاح الکرامه)، شیخ جعفر نجفی ( صاحب کشف الغطاء) و پسرش شیخ موسی اشتفاده نموده و به درجه اجتهاد نایل آمد. و به تألیف کتاب «جواهر کلام» همت گذارد.[2]
طلاب و فضلای زیادی در محضرش به شاگردی می‌پرداختند، که از برجسته‌ترین آنها می‌توان به؛ سید حسین کوه کمره‌ای (مرجعیت عالی مقام عصر خویش)، ملاعلی کنی (مرجع تقلید تهران و صاحب ایضاح المشتبهات و توضیح المقال) محمد ایروانی (مرجع تقلید شیعیان ایران، هند، ترکیه و...و رئیس حوزه نجف)، شیخ جعفر تستری یا شوشتری (فقیه، واعظ و عالمی وارسته) و...اشاره کرد.
از معاصران شیخ می‌توان؛ شیخ جواد (صاحب شرح اللمعتین)، شیخ محسن خنفر، شیخ محسن اعسم (صاحب کشف الفلام) و...نام برد.
وضع زندگی صاحب جواهر تا حدودی خوب بود و در رفاه زندگی می‌نمودند، چنانکه از شیخ مرتضی انصاری (ره) (مرجع و فقیه بزرگ شیعه) در این مورد سوال کردند که چرا شما در زهد و فقر ولی صاحب جواهر آنگونه زندگی می‌کردند؟! در پاسخ گفتند:« شیخ محمد حسن عزت و شرف دین را اراده کرده بود ولی من زهد آنرا اراده کرده‌ام».[3]
شیخ، هشت پسر و تعدادی دختر از خود به یادگار گذاشت که مشهورترین آنها؛ شیخ محمد (معروف به «حُمیّد» بزرگترین و برجسته‌ترین فرزندان، که مدرس و امام جماعت بود و در زمان حیات پدر در سال 1250 هـ‌ رحلت نمود) شیخ عبدالحسین (فقیه بزرگوار و مشهور به علامه)، شیخ حسین (ادیب و شاعری ماهر و فاضل) و شیخ حسن (از علماء و فقهای روزگار خویش) بود.[4]

شرکت در امور خیر:
مرحوم مظفر در مقدمه کتاب جواهر کلام مقاله‌ای را درباره ایشان نوشته است. در بخشی از این مقاله آمده است: صاحب جواهر در طول عمر مبارک خویش، دست نیازمندان و فقیران را می‌گرفت و با مردم ارتباط نزدیکی داشت. در این راستا، به کارهای خیر و عمومی همت می‌گماشت. حفر دو چاه در نجف و کوفه و وقف آن بر استفاده همگان از کارهای ماندگار ایشان به شمار می‌رود، علاوه بر آن، ساخت گلدسته‌های مسجد کوفه و بارگاه و صحن مسلم بن عقیل (س) از یادگاری‌های این فقیه بزرگ محسوب می‌گردد.[5]

آثار و تألیفات:
تألیفات و تصنیفات علمی ایشان عبارتند از: « الرسالة العملیة» (به فارسی نوشته و از کتاب «نجاة العباد» گرفته شده است)،[6] «رسالة فی الزکاة والخمس»[7]، «نجاة العباد فی یوم المعاد» (رساله عملیه و فتواهای فقهی)، «هدایة الناسکین» (رساله‌ای درباره حج)[8] و « جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام».[9]
با توجه به اهمیت کتاب اخیر به توضیحات بیشتری در خصوص این کتاب می‌پردازیم.

جواهر الکلام:
این منبع ارزشمند درباره احکام الهی و حلال و حرام شریعت اسلام می‌باشد. کتابی جامع در استنباط فقه که نظیرش را تا بحال کسی نتوانسته به رشته تحریر درآورد. نقل اقوال فقهاء و استدلال دقیق از نکات عمده قابل توجه در جواهر است.[10]
جواهر در بیان همه فروعات فقهی مانند «بحارالانوار» علامه مجلسی است. ایشان در سن 25 سالگی شروع به تالیف آن نمود و حدود سی سال از عمر گرانبهای خویش را صرف کرد و به خاطر همین تصنیف به «شیخ الفقهاء» شهرت یافت.[11]
انگیزه تألیف: ایشان در عصری زندگی می‌کرد که عراق، محل نزاع و اختلاف بین دو کشور ایران و عثمانی بود. با وساطت شیخ کاشف الغطاء، استاد صاحب جواهر، برای مدت کوتاهی فضا آرام شد و فعالیت و نشاط حوزه نجف آغاز گردید. اما پس از این وقایع، دو مسئله رخ داد که سبب به هم ریختن اوضاع شد و انگیزه‌ای را برای شیخ جهت تالیف اثر گرانمایه خویش بوجود آورد. آن دو، حمله فرهنگی و هابیون عربستان و مسأله اخباری‌گری بود.
اخباریها جمعیتی کوچک از شیعیان را تشکیل می‌دادند که از افکار جامد و راکد برخوردار بودند. اینها مجتهدین و فقهاء را تخطئه و تقلید از آنها را جایز نمی‌دانستند. و اجتهاد را عملی حرام قلمداد می‌کردند با توجه به تهاجم افکار خطرناک وهابیت که گاهی با حمله نظامی از جمله در سال 1221 هـ‌ به نجف مصادف می‌شد و گسترش اندیشه‌های اخباریون، حوزه فقاهتی شیعه نجف درصدد برآمد تا به مقابله و دفاع برآید، به همین خاطر شیخ شروع به تالیف کتابی جامع و استدلالی در فقه نمود.[12]

جایگاه علمی کتاب:
مرحوم شیخ عباس قمی، جواهر را بی‌نظیر و منّتی از سوی مؤلف بر گردن همه فقهاء‌ و مثل کتاب «بحارالانوار» آنرا جامع می‌داند.[13]
آغا بزرگ تهرانی (ره)، او را از بزرگترین فقهاء امامیه و طایفه جعفریه و عالمِ قرن توصیف می‌کند.[14]
در اعیان الشیعه آمده که برخی از حکماء نقل می‌نمایند؛ اگر مورخ زمان صاحب جواهر بخواهد، حادثه عجیبی از روزگارش را بنویسد، چه چیزی شگفت‌انگیزتر از تالیف این کتاب می‌تواند باشد![15]
محمد باقر موسوی خوانساری، صاحب کتاب روضات الجنات، که در عصر شیخ زندگی می‌کرده و او را درک نموده و در مجلس درسش حضور یافته است، او را در فقه یگانه روزگار و از هر عالمی بالاتر می‌داند که به آگاهی تمام بر علوم ادیان شهرت دارد. و همه دانشمندان او را به برتری علمی بر دیگران می‌شناسند.
شعری درباره جواهر از شاعری نقل می‌کند و گفته شاعر را تایید می‌نماید:« جواهر دریای دانش است که انسان را از پلیدیِ نادانی پاک می‌کند. همنشین بزرگی است برای آدمی که گفتارش طولانی است ولی خسته‌کننده و ملال آور نیست. این کتاب احکام فقهی را که باید هر فرد مسلمان بداند بطور مبسوط بیان می‌کند. همانند درخت طوبی در طور ریشه دارد و شاخسارش خانه‌ها را فراگرفته است...»[16]
خیرالدین زرکلی از علمای اهل سنت و صاحب «الاعلام» او را از فقهای بزرگ امامیه شمرده که در نجف اقامت و کتاب جواهر را در 40 جلد تالیف کرده است.[17]

ویژگی‌های جواهر:
تهاجم فکری وهابیت و اخباریون ایشان را به فکر ضرورت رهبری امت اسلام انداخت. لذا موضوع ولایت فقیه را در اثر ارزشمندش مطرح نمود. و آنرا از ضروریات فقه اسلامی قلمداد کرد.
منکران ولایت را افرادی غافل از فقه جعفری دانست و آن را تداوم بخش حرکت انبیاء الهی و ائمه معصومین (ع) شمرد. و مجتهد مطلق و جامع شرایط را در زمان غیبت از سوی ائمه (ع) برای اقامه حدود و مانند آن نائب خواند.[18]
باید به این نکته توجه داشت که در طول قرن سیزدهم، آثار مختلفی در زمینه فقه به نگارش درآمد؛ «کشف الغطاء»، «مفتاح الکرامه»، «الریاض»، «القوانین»، « المکاسب» و ....اما هیچ کدام مثل جواهر مفید و مهم نبودند. بطور کلی ویژگی‌های این اثر را می‌توان اینگونه بیان نمود:
1- اقوال و ادله همه فقهاء را شامل می‌شد.
2- شامل همه ابواب فقهی بود؛ بطوری که همه موضوعات فقهی دیگر منابع را دربرمی‌گرفت.
3- متکی بر یک شیوه و اسلوب واحدی بود.
4- دسترسی به همه ابواب فقهی و سهولت در استنباط احکام الهی[19] از دیگر ویژگی‌های کتاب است.

نقش جواهر در فقه اسلامی:
بعد از دوران فتور و سستی در قرن 11 و 12 هـ، جنبشی نو در فقه و اصول بدست محمد باقر وحید بهبهانی از کربلا آغاز شد. و بعد توسط شاگردانش، سید مهدی بحرالعلوم و شیخ جعفر کاشف الغطاء در نجف ادامه یافت. در سال 1245هـ شریف العلماء، شیخ محمد شریف مازندرانی، در کربلا وفات نمود. و حوزه درس صاحب جواهر در نجف شلوغ گردید.[20]
تدریس فقه، تالیف کتاب جواهر، مرجعیت دینی شیعیان همه باعث رونق فقه اسلامی و حوزه‌ها بویژه حوزه نجف گردید. بطوری که در حدود 4 هزار نفر از فضلاء‌و علماء در درس ایشان شرکت می‌کردند.[21]
سرانجام، پس از عمری پر برکت، این فقیه جاودان در شعبان سال 1266هـ در نجف اشرف دار فانی را وداع گفت و آرامگاهش در محله عماره، زیارتگاه خاص و عام گردید.[22]





________________________________________
[1] . اسلامی، ابراهیم؛ صاحب جواهر (فقیه جاودانه)، بی جا، سازمان تبلیغات اسلامی، 1373، چاپ اول، ص 18
[2] . طهرانی، آقا بزرگ؛ طبقات اعلام الشیعه، نجف، حاج محمد رشاد عجینه، ج 10، ص 310
[3] . امین، سید محسن، اعیان الشیعه، بیروت، دارالمتعارف للمطبوعات، 1403هـ، ج 9، ص 149
[4] . اسلامی، ابراهیم، همان، ص 107
[5] . نجفی، محمد حسن، جواهر کلام، بی جا، موسسه نشر اسلامی، 1417هـ، چاپ اول، ج 1، ص 24
[6] . طهرانی، آقابزرگ؛ الذریعه، بیروت، دارالاضواء، 1403، چاپ دوم، ج 11، ص 214
[7] . الذریعه، همان، ج 12، ص 43
[8] . همان، ج 24، ص 59
[9] . همان، ج 5، ص 275
[10] .همان.
[11] . مدرس، میرزا محمد علی، ریحانه الادب، بی جا، خیام، 1369، چاپ دوم، ج 3، ص 375
[12] . صاحب جواهر (فقیه جاودانه)، همان، ص 44
[13] . فوائد الرضویه، همان.
[14] . طبقات اعلام الشیعه، همان.
[15] . اعیان الشیعه، همان.
[16] . موسوی خوانساری، محمدباقر؛ روضات الجنات، بیروت، دارالمعرفة، ج 2، ص 304
[17] . زرکلی، خیرالدین، الاعلام، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ پنجم، ج 6، ص 92
[18] . نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، بی جا، داراحیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ج 21، ص 394
[19] . جواهر الکلام، موسسه نشر اسلامی، همان، ص 17
[20] .همان، ص 12
[21] . صاحب جواهر (فقیه جاودانه)، همان، ص 46
[22] . قمی، شیخ عباس؛ فوائد الرضویه، بی جا، بی نا، ص 452